روزی دیگر بمیر! دوشنبه ٢٥ خرداد ۱۳٩٤ محل کار یه جاییه که چنتا آدم با روحیات و سلایق مختلف دور هم جمع میشن و بعد از یه مدتی یه سریاشون که نمیتونن توی اون سیستم بمونن غربال میشن و میرن. حالا اونایی که موندن هم بعضیاشون یه مدتی دووم میارن و میبینن که اوضاع اونجوری نیس که بتونن تحمل کنن، دیگه ادامه نمیدن و میذارن میرن و آدمهای جدید میان جاشونو میگیرن. حالا قدیمیترها با آدمهایی که تازه اومدن توی یه سیستم قرار دارن، ولی در این مواقع قدیمیترهایی که کاملن کار رو یاد گرفتن و با شرایط آشنا شدن و نیازی به سوال و پرسش ندارن ولی حالا خسته شدن و نمیتونن با جدیدا کنار بیان و تحمل این شرایط رو ندارن ,روزی,دیگر,بمیر ...ادامه مطلب
سختتر از درگذشت یه آدم خوب، تحمل کردن دوری و ندیدنشه. اینکه فکر کنی دیگه هیچوقت نمیتونی رودررو ببینی و باهاش صحبت کنی. اینکه فقط ممکنه به خوابت بیاد و بتونی اونجا چند لحظه باهاش حرف بزنی یا نگاش کنی. اینروزا من اینجوریام. داغدار رفتن کسی هستم که جای خالیش بدجور احساس میشه. برادرم نبود ولی مثل یه برادر دوستش داشتم. خیلی وقت بود داغ دوری کسی به دلم نمونده بود ولی فکر نمیکردم کسی رو که حتا فکرشم نمیکردم اینجوری ترکمون کنه. مُردن یه جریان انکار ناپذیره و هرکسی یه روزی تجربهش میکنه اما مُردن کسی که یه ارتباط عاطفی عمیق باهاش داشتی خیلی سخته و کنار اومدن با این شرایط سختتر و سختتر از همه دور بودن از خونه و خونوادهس و بعد از دو سه روز باید برگردی تو کنج خلوت تنهایی خودت و به تنهایی این درد رو به دوش بکشی و شاید گاهگاهی با یه تلفن بتونی حرفاتو بزنی و درداتو تسکین بدی. , ...ادامه مطلب